سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرد را سرزنش نکنند که چرا حق خود را دیر درخواست نمود ، بلکه او را عیب کنند که دست بدانچه از آن او نیست گشود . [نهج البلاغه]

به خاطر مادرت...

ای هم سخن شب های تار فاطمه،ای سنگ صبور،ای همدم و هم راز

آن لحظه که هیزم های کینه و انتقام پشت در خانه ی وحی آتش گرفت

لحظه ای که یک دامن گل یاس سپید برای همیشه کبود و نیلی شد

همان لحظه که غنچه ها با مسمار در چیده شد...

مادرت نام تو را صدا کرد، آخر آن روز دستان پدرت علی بسته بود !

ای وارث مظلومیت علی و فاطمه

ای منتقم خون حسین

ای سینه ی تپنده ی سالها غربت وانتظار

ای صاحب زمانی که در زمانه ی خود غریب و تنهایی...

درین روزگار تار که گرگ صفتان امان از مظلومان بریده اند، پیراهن یوسفمان را از که طلب کنیم؟! تا شفایی باشد برای چشمان نابینایمان.

آتش نفاق و عصیان همه ی جهان را به کام مرگ کشانده

بیا،بیا...نه به خاطر ما شیعیان رو سیاهت

به خاطر آن کودکی که کابوس های شوم بمب و خون و آتش حتی خواب هایش را بی خواب کرده

به خاطر مادری که نوگلش را در برابر چشمانش پرپر کردند

می بینی؟! قصه ی مادرت زهرا، قصه ی تازیانه،... هر روز بازسازی می شود تا فراموشمان نشود که این سیه دلان حتی به خاندان نبوت هم رحم نکردند چه برسد به...

قصه همان قصه است، فقط بازیگران دیو صفتش عوض شده اند، فقط ابزار شکنجه و خونریزی عوض شده است... اما بهانه همان بهانه ی قدیمی است، کارگردانش هنوز هم شیطان است.

مگر بالاتر از سیاهی رنگی هست؟!

مگر بدتر ازین هم می شود؟!

دیگر تاخیر برای چه؟انتظار تا کی؟

طعن رقیب تا کی؟

جدایی ات، تنهایی ات و غربتت تا کی؟

طولانی شدن غیبت،دشمنان مادرت را گستاخ تر از پیش کرده، اما این بار دیگر نمی توانند جنایت هایشان را کتمان کنند، همه ی دنیا میبیند...

اما افسوس! چه فایده؟ یا همه خوابند یا خود را به خواب زده اند!

همان کسانی که دیروز دستان پدرت علی(ع) را بستند، امروز- فرزندانشان - با سکوت خود بر دستان شیطان بوسه می زنند!

امروز دستان ما نیز بسته است و فریادرسی جز تو نداریم

ای تنها روزنه ی امید درین عصر ناامیدی،

کدامین افق را به نظاره بنشینیم ؟

کدامین جمعه را به آمدنت ستاره باران می کنی؟!

تنها به امید فردای سبزی که با آمدنت رقم خواهد خورد،زنده ایم

 و انتظارت تنها دلخوشی ما برای زندگی درین عصر تباهیست...

می دانیم اصلی ترین دلیل غیبت خود ماییم،رو سیاهیم، اما می خواهیم روسفید شویم، دیگر نمی خواهیم دلیل دلشکستگی ات باشیم...

از خدا بخواه یاریمان کند، تا همان بنده ی پاکی شویم که می خواهد

کمک کن تا همان شیعه ای شویم که لایق رهرویی شماست نه سر افکندگی تان

بیا...بیا...

بیا...به خاطر آن کودک،به خاطر آن مادر

به خاطر مادرت... بیا...

 

فاطمه زهرا



 
نوشته شده توسط : آسمانی |  سه شنبه 88 اردیبهشت 15  ساعت 7:57 عصر 

    ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ
سخنی از بزرگان
آروم آروم...پایان نیمه شعبان 1430
صوت زیبای انا المهدی...
مقدم سبزت مبارکباد،عشق
غربت
میلاد با سعادت امام علی (ع)
یاد مهدی(عج)
آیا او دوباره ما را می‏پذیرد؟!
[عناوین آرشیوشده]